روایتی از نقش تبریز در انقلاب مشروطه 
کد خبر: 4160789
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۵

روایتی از نقش تبریز در انقلاب مشروطه 

دانشیار گروه معارف اسلامی دانشگاه تبریز با اشاره به روایتی از نقش تبریز در انقلاب مشروطه، بخشی از جنگ روایت‌ها و نیرنگ‌هایی که علیه شخصیت‌ها و بزرگان مشروطه اعمال شد را تشریح کرد. 

حجت الاسلام علانسب، استاد دانشگاه تبریز

به گزارش ایکنا از آذربایجان‌شرقی، حجت‌الاسلام سیدحسین علیانسب، عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه تبریز، امروز، 16 مردادماه، در نشست «مشروطه پرافتخار» با اشاره به نقش تبریز در مشروطه و با بیان اینکه تاریخ مشروطه به نوعی تاریخ سیری ناپذیر بوده و هر قدر تاریخ مشروطه و تبریز را مرور ‌کنیم، لایه‌ها و سؤالات جدیدی طرح می‌شود، گفت: جنبش مشروطه یا عدالتخانه ماهیتی ضداستبدادی دارد. 

وی با طرح این سؤال که جنبش عدالتخانه چگونه به تبریز آمد، افزود: جنبش عدالتخانه توسط سه روحانی بزرگ از تهران شروع می‌شود و انفعال تبریز در آغاز عدالتخانه دو علت عمده دارد که یک دلیل آن نبود رهبری است که مردم را در جنبش تنباکو حرکت داده بود و دومین نکته نیز چنددستگی مذهبیون تبریز است که سه فرقه معروف شیخیه، کریمخانی و اصولیون یا متشرعه هستند. در این شرایط محمدعلی میرزا به عنوان ولیعهد در تبریز ساکت بوده و بدترین جنایت‌ها را رقم می‌زند. 

علیانسب با اشاره به جنایات و فریبکاری‌های محمدعلی میرزا، اظهار کرد: در این شرایط تبریز نمی‌توانست بر محمدعلی چیره شود و به نوعی اسیر وی بود که با عنایت خداوند محمدعلی میرزا و عین‌الدوله به اختلاف برخورده و ولیعهد مشغول جنگ قدرت در تهران شده و از تبریز غافل می‌شود. در این حین مردم تبریز متحد شده و چنددستگی را به خاطر دشمن مشترک و علیه استبداد کنار گذاشته و تجمع اعتراضی شکل می‌دهند. 

این استاد حوزه و دانشگاه، با بیان اینکه این تجمع منجر به تأسیس انجمن عدالت طلبان در تبریز شد، افزود: در قالب این انجمن نامه‌هایی به قم و سایر شهرها فرستادند و همچنین نامه‌ای مبنی بر ظلم‌ها و بی‌عدالتی‌ها، آلودگی اطرافیان شاه و ضرورت دلجویی از مهاجران به قم به مظفرالدین شاه ارسال شد که متعاقب این نامه مظفرالدین شاه در ششم مرداد ۱۲۸۵ در نامه‌ای پاسخ می‌دهد که عین‌الدوله را برکنار و از علمای تبریز با نام یاد کرده و عنوان می‌کند که مشیرالدوله را برای دلجویی به قم خواهد فرستاد و به نوعی قول بازگرداندن علما و همکاری با مشروطه خواهان را می‌دهند و این موارد نشان می‌دهد که گام اول تبریز در مرحله اول مشروطه بوده است. 

وی در ادامه به وقایع و حقایقی که زیرپوست جریان عدالتخانه در جریان بود نیز اشاره کرد و گفت: وزیر خارجه انگلستان گفته بود نگذارید مشروطه‌خواهان با کسانی همراه شوند که تعصب مذهبی را به‌منظور تعرض به قدرت ترغیب می‌کنند و همچنین قشر مذهبی را به قدرت راه ندهید؛ این درحالی بود که جریان مشروطه چه در قم و چه در تهران و تبریز به پیشقراولی روحانیت شروع شده بود. 

علیانسب، با بیان اینکه با صدور فرمان مشروطیت تحت عنوان تأسیس مجلس شورای اسلامی، عده‌ای گرد شاه جمع شدند که عنوان مجلس نباید اسلامی باشد و چون مظفرالدین شاه دچار ضعف شخصیتی بوده و فردی دهن بین بود مجلس شورای اسلامی را به مجلس شورای ملی تغییر داد، افزود: این درحالی بود که قیام علما و مشروطه برای اسلام بوده و علما نیز که به نام مجلس شورای اسلامی از قم به تهران بازگشته بودند، متوجه شدند که مجلس تحت عنوان شورای ملی نامگذاری شده است. 

استاد دانشگاه تبریز گفت: دو هفته بعد از صدور فرمان مشروطیت، مجلس افتتاح شده و مجلس موقتی برای تدوین نظام نامه‌ انتخابات تشکیل و با اینکه مقرر بود ۱۵۶ نماینده وارد مجلس شوند حدود ۶۰ نماینده از تهران انتخاب و سریعاً مجلس باز می‌شود و تا مبادا نظر شاه برگردد. این سؤالات مطرح است که آیا این نمایندگان صلاحیت لازم را داشتند؟ نمایندگان سایر شهرها چه می‌شود؟ بر این اساس قانون اساسی نوشته شد و در ۱۱دی ماه توسط ۶۰ نماینده به امضای شاه رسید و این درحالی بود که مظفرالدین شاه یک هفته بعد از امضای قانون، فوت کرد و یک ماه بعد نیز نمایندگان تبریز و اصفهان به تهران رفتند. 

وی با اشاره به روند سریعی که از زمان صدور فرمان مشروطیت و افتتاح مجلس ملی طی شد، گفت: این موارد نشان داد که مشروطه از نظر برنامه‌ریزی ضعف بسیاری داشت و با اینکه تلاش‌های بسیاری برای تحقق آن شد ولی در نهایت برنامه‌ای برای اداره‌ی آن در جریان نبود. 

علیانسب، با تأکید بر اینکه بعد از فوت مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه زیر بار مشروطیت نرفت و در این شرایط، مجلس در طرف دیگر و مذهبیونی که برای مشروطه تلاش کرده بودند نیز در طرف دیگر بوده و در حقیقت یک مثلث جنگ داخلی در کشور تشکیل شد، ادامه داد: دوره مشروطه دوره عجیب جنگ روایت‌ها است و به دلیل چنین شرایطی هیچ شخصیتی را نمی‌توان یافت که سفید سفید باشد و به نفع و علیه شخصیت‌ها می‌توان مواردی را یافت.

جنگ روایت‌ها در دوران مشروطه 

عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز، با اشاره به جریان جنگ روایت‌ها در دوران مشروطه و نیرنگ‌هایی که علیه شخصیت‌ها و بزرگان مشروطه اعمال می‌شد تا آنان را در مظان اتهام قرار دهد، گفت: جنگ روایت‌ها در آن زمان به‌گونه‌ای است که محمدعلی شاه شیخ فضل‌الله را به روشی از میان برمی‌دارد و با این‌که متهم اصلی کشته شدن بهبهانی تقی‌زاده است، اما حیدرعم اوغلی را به واسطه جنگ روایت‌ها در موضع تهمت قرار می‌دهند و این جنگ روایت در ابعاد مختلف آن دوران بسیار مشهود است. 

وی با بیان اینکه محمدعلی شاه مجلس را نمی‌خواست، اما قدرت مجلس بیشتر بود، اضافه کرد: هر زمان که محمدعلی شاه می‌خواهد علیه مجلس حرکت کند، مجلس فورا مقابل آن می‌ایستد؛ در ۲۴ آذر نیز تبریز نامه‌ همبستگی با نمایندگان می‌نویسند که شاه سوگند شکنی کرده و باید عزل شود و تنها شهری است که هزار نفر سواره نظام به تهران می‌فرستد و این حرکت باعث می‌شود تا محمدعلی شاه واسطه کرده و هزار نفر را از راه برگرداند و به مجلس رفته و دوباره سوگند وفاداری به مشروطه یاد کند. 

علیانسب افزود: اما با ترور محمدعلی شاه در ۹ اسفند، مجلس در موضع اتهام قرار گرفته و در نتیجه محمدعلی شاه در خرداد ۱۲۸۷ به مجلس حمله می‌کند که در این حین نمایندگان تبریز نامه‌هایی از تهران فرستاده و انجمن تبریز محمدعلی شاه را از سلطنت خلع کرده و کمیسیون اعانه تأسیس و برای جنگ پول جمع می‌کنند. در نتیجه دوم تیر ۱۲۸۷ مجلس توسط لیاخوف سرکوب می‌شود و وثوق الدوله که عامل انگلیس بود نخست وزیر شده و سردار اسعد که پیمانکار انگلیس بود، وزیر جنگ می‌شود در نهایت بزرگانی چون ستارخان، شیخ فضل‌الله و طباطبایی که مستقل بودند و بهبهانی که بعداً مستقل می‌شود از میان برداشته می‌شوند؛ در حقیقت بزرگان مشروطه که رگ ایرانی داشتند به نوعی از میان برداشته شده و هرکس در زمین انگلیس بود به نان و نوایی می‌رسد. 

استاد دانشگاه تبریز ادامه داد: ماجرای بسیار دردآور و قانون نانوشته جهان این است کشوری که ضعیف باشد، دیگران آن کشور را میدان جنگ خود خواهند کرد و این را تاریخ بیان می‌کند. 

وی در ادامه سخنانش به خیزش مجاهدان تبریز به سردمداری ستارخان برای مقابله با محمدعلی شاه و استبداد و استعمار حاکم نیز اشاره کرد و گفت: مجاهد کلمه‌ای دینی است که به مشروطه خواهان تبریزی اطلاق می‌شد و مردم برای رهسپاری این مجاهدان پشت سرشان اذان گفته و مجاهدان در باسمنج اردو می‌زنند که در این حین دو اتفاق رخ می‌دهد؛ اول این‌که محمدعلی شاه ارتش قدرتمندی برای سرکوب تبریز و جریان ستار خان فرستاده و دومی وقوع اختلاف داخلی تبریز است. این در حالی است که تبریز هرزمان درگیر اختلاف داخلی شده، نتوانسته کاری کند. 

این استاد حوزه و دانشگاه، با اشاره به وقایعی که در نتیجه اختلاف داخلی در تبریز رخ می‌دهد، اظهار کرد: در نتیجه با فتاوای علمای ثلاث که همواره فتاوی آنان در جیب ستارخان بود، اتحاد مشروطه‌خواهان حول محور ستارخان علیه محمدعلی شاه در تبریز رقم می‌خورد و بعد از تبریز در ۳ ایالت دیگر نیز مشروطه‌خواهان علیه حکومت مرکزی، حکومت محلی تشکیل داده و با همدیگر ارتباط و مکاتبه و هماهنگی دارند که بعد از این اتفاق وزیر خارجه انگلیس در نامه‌ای می‌نویسد: شاه نمی‌تواند تبریز را زیر نظام درآورد و فقط مشروطیت علاج درد است. 

انتهای پیام
captcha